به گزارش حیات، پنجشنبه به بازپرس جنایی تهران خبر رسید که جنایتی در مسجدی واقع در غرب تهران رخ داده است. بعد از اعلام این گزارش، تیم جنایی در محل حادثه که در منطقه پونک و محله چهاردیواری بود، حاضر شد. بررسیها حکایت از این داشت که امام جماعت موقت مسجد در حال برگزاری نماز در مسجد هدف ضربات چاقو و قمه قرار گرفت. هرچند وی فورا برای درمان به بیمارستان انتقال یافت، اما بهرغم تلاش پزشکان جانش را از دست داد.
بازداشت ضارب
مأموران متوجه شدند که ضارب پس از آنکه به امام جماعت حمله کرد قصد فرار از مسجد را داشت، اما شهروندان مانع وی شدند. او درحالیکه در محاصره نمازگزاران بود و راه فراری نداشت، ناگهان حالش به هم خورد و نیمهبیهوش شد که به مراکز درمانی انتقال یافت و مشخص شد قبل از حمله اقدام به مصرف قرص کرده بود تا به زندگیاش پایان بدهد. در این شرایط پزشکان معده او را شستوشو دادند و با خروج سم از بدنش به زندگی برگشت.
شاهدان چه گفتند؟
تحقیق از شاهدان نشان میداد امام جماعتی که در این حادثه به قتل رسید آن روز قرار بود نخستین نماز جماعتش را در بین نمازگزاران محل برگزار کند که هنگام نماز مورد حمله مرد مسلح قرار گرفت. یکی از شاهدان درباره این حادثه میگوید: من معمولا برای شرکت در نماز جماعت به مسجد محلهمان میروم. در آنجا شنیدم که امام جماعت اصلی به سفر رفته و امام جماعت دیگری در آن روز برای اقامه نماز به جای او به مسجد آمده است.
وی ادامه میدهد: ظاهرا امام جماعت موقت برای نخستین بار قصد داشت نماز جماعت بخواند. من پشت سر او ایستادم و نماز خواندم. پس از آخرین سجده ناگهان ضارب را دیدم که در یک دستش چاقو بود و در دست دیگرش قمه. او خودش را بالای سر امام جماعت رساند و به او حمله کرد و ضرباتی به وی زد و به سمت در خروجی فرار کرد، اما مردی مانع فرار او شد. ضارب فریاد میکشید که اگر از سر راهش کنار نرود، او را هم میزند، اما مرد سالخورده با شجاعت و بدون ترس ایستاده بود. سپس همه نمازگزاران به سمت ضارب رفتند و اجازه فرار به او ندادند و کمی بعد حال او بد شد که پلیس او را به درمانگاه رساند.
متهم پس از بهبود و ترخیص از بیمارستان، برای تحقیقات در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد. او گفت که قصد خودکشی داشته، اما موفق نشده. تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد.
متهم به قتل حدودا ۴۳ساله و مدعی است که بهخاطر بیکاری و مشکلات شدید اقتصادی دچار جنون شده است.
امام جماعت را از قبل میشناختی؟
نه، هرگز. اصلا آن حوالی زندگی نمیکنم.
پس چرا به او حمله کردی؟
مشکلات اقتصادی به من فشار آورده بود. ۳سالی میشد که بیکار شده بودم. خانه ما کمی دورتر از مسجد است. نمیدانم چرا راهی آنجا شدم و آن اتفاقی که نباید میافتاد افتاد.
چرا بیکار شده بودی؟
من دکتری داروسازی دارم. پزشک داروسازم و سالها در یک درمانگاه معتبر کار کرده بودم، اما ۳سال قبل بیکار شدم. در این مدت هرچه میگشتم کار مناسبی پیدا نمیکردم. این همه سال درس خوانده و دکتر شده بودم. با این همه علم و دانشی که داشتم زندگی ایدهآلی نصیبم نشد. در دهه پنجم زندگیام هستم و هنوز خانوادهای تشکیل ندادهام. همه این ناکامیها و مشکلات به من فشار آورده بود و دچار جنون شده بودم. تصمیم گرفتم ابتدا امام جماعت مسجد را به قتل برسانم و بعد جان خودم را بگیرم.
چرا امام جماعت را انتخاب کردی؟
خودم هم نمیدانم. فکر میکردم با این کار از زندگی انتقام میگیرم.
چطور میخواستی جان خودت را بگیری؟
قبل از خروج از خانه و حمله به امام جماعت، بیش از ۱۰۰قرص خوردم. بعد چاقو و قمه برداشتم و رفتم مسجد. با خودم فکر میکردم پس از قتل امام جماعت، خودم هم میمیرم، اما متأسفانه زنده ماندم. باور کنید دست خودم نبود. مدتهاست که دچار مشکلات روحی و روانی شدهام.
منبع؛ مشرق
نظر شما